شکّی در این نیست که بیباوری و «الحاد» در جامعه مسلمانان و همه جهان به شیوهای عمومی گسترش یافته است؛ بەگونەای که تأثیرات آن از منطقهای به منطقهای دیگر متفاوت بوده است. به همین دلیل این موضوع مهم نیاز به بحث و پژوهش به دور از زیادهگویی و اغراق دارد.
امروزه الحاد شامل تفکرات بیدینی، بیعلاقگی به دین، عدم پذیرش دین، مخالفت با دین و خدا ناباوری و سرانجام در معنایی عام و محدودتر، عدم باور به هر گونه خداست.
معنی الحاد در دستور زبان: فعل «الحاد» به معنای دوری جستن، بیدینی، رفض و انکار وجود خدا میباشد. یا به معنی انحراف از حق و برگشتن از دین و عدم انجام فرامین و دستور میباشد.
از آن جا که الحاد (خداناباوری) با قوانین فکر و اندیشه سروکار دارد و ارزشهای والای انسانی را تحت تٲثیر قرار میدهد، بە گونەای کە آثار مخرب آن در فرد و جامعە ظاهر میشود، نمیتوان از آن چشم پوشی کرد… بدون شک مقایسه تاریخ قدیم و جدید بهترین گواه و دلیل برای نمایش چند نمونه از آثار مخرب «الحاد» در برابر جامعه و حتی جهان است. تضادهای نژادی، برپا کردن جنگهای ویرانگر و ایجاد تفرقه و اختلاف قبیلهای بر پایه نژادپرستی، زبان و فرهنگ و… نمونه عیان دیگر پدیده «خداناباوری» میباشد.
معنا و کاربرد «الحاد» در زندگی امروزی
الحاد، امروزه در همه ادیان و فرقهها نفوذ کرده که نتیجه و سرانجام همه آنها دشمنی با دین و آیین اسلام میباشد.
ملحدان غرب این نکته را بیان میکنند که خدایی وجود ندارد و وجودیت ذات اقدس را منکر میشوند و میگویند: خداوند مرده است! عربهای ملحد نیز چنین نظری داشتند و میگفتند: تفکر نبوت و پیامبری مرده و از میان رفته است. که هر دو نظر فوق یک پیام و یک نتیجه را میدهد و آن این که مبارزه و انکار وجودیت خدا و پیامبران که آن نیز با نیستی و فنا بودن دین و آیین برابر است و در نهایت انکار زندگی بعد از مرگ و جزا و پاداش.
بدون شک پیام الحاد به معنای منحرف شدن و به معنای حفرهای است که به یک سو انحراف داشته باشد. یا میتوان گفت: الحاد یعنی کافر شدن نسبت به خدا و انکار و دشمنی با اندیشه متّقین و همچنین منکر بهشت و دوزخ و محدود کردن اندیشه انسان به همین دنیای مادی.
از طرف دیگر تأثیرات عمیق بیایمانی در زندگی فردی دیده میشود، بخصوص با چنان ترفندی در فرد نفوذ میکند که فرد دچار شک و گمان گشته و به مرحلهای میرسد که فرد با قدرت هرچه تمامتر در برابر افکار و عقاید دینی واکنش نشان میدهد و فرد دچار حالتی میگردد که در برابر حقیقت و راستی سرباز زند، هر چند که دلایل به شیوهای آشکارا و واضح بیان گردند. از نشانههای شخص دچار شده به این بیماری و ویروس کشنده این است که آماده دریافت هر نوع افکار انحرافی از جوانان مختلف میباشد. همچنین آماده پرستش انواع فرقهها در قالب نامهای مختلفی همچون دینگریزی، شگگرایی، پوچگرایی اخلاقی و آتئیسم میباشد.
در اندیشهی این گونه افراد ظرافت و زیبایی و جزئیات مخلوقات و قوانین طبیعت به جای شناخت بیشتر خداوند و پی بردن به احدیت او مایه و سبب الحاد شده و تلاش بیشتر برای انکار و نفی وجودیت خداوند میباشد.
بنابراین نزد این گونه افراد مسائل جنبه عکس به خود میگیرند و تا جایی که نمیخواهند این مسأله را درک کنند و اسلام را آنچنان که هست بفهمند و آن را درک کنند و از بحث و پژوهش در این مورد خودداری میکنند.
مشخص نمودن دلایل الحاد و خداناباوری مهمترین قدم برای پیشگیری و درمان آن است به همین دلیل اشاراتی به مهمترین دلایل آن مینماییم:
۱- ضعف تقوی و پرهیزگاری، ضعف مسائل روحی و بعد معنوی، همچنان که سستی و ضعف سیستم ایمنی بدن باعث پخش شدن عامل بیماری در مدت زمان کم میگردد.
۲- سستی و کمکاری در مطالعه و ضعف در روشن سازی فکری اسلامی درست و صحیح، بخصوص در عصر و زمان روشنفکری و تفکرات عالمگیر و انقلاب هندی که متأسفانه جوانان را به دلیل اطلاعات کم و فهم نادرست از مسائل اسیر حملات ضد اسلامی میگردند.
۳- فهم و دانش نادرست و عکس از برخی مسائل مهم و مخصوص مانند وجودیت خداوند، قضا و قدر، جزا و پاداش و روز قیامت و چندین نمونه دیگر…
۴- عوامل درونی و کاستیهای روحی مانند بزرگ منشی و سیر کردن در امیال و آرزوهای درونی به گونهای که خود را از همه بهتر، باهوشتر و داناتر بدانند و بیایمانی و ضعف تقوی پل رسیدن به آمال خود میدانند و احساسی به او دست میدهد که الحاد قله مرتفع آرزو و آمال اوست.
۵- زیادهروی در آزادی فردی تا جایی که شخص خود را بزرگ میپندارد. تا آن جا که در برابر دستورات و فرامین و اوامر الهی قد علم کند و از انجام و عمل به آنها سرباز زند.
۶- پابند نبودن فرد به هر گونه وظیفه دینی و شرعی و اجتماعی و رفتن به دنبال آمال و آرزوهای دنیوی.
۷- عوامل خارجی مانند دوست ناباب، ایجاد شک و گمان در اعتقادات مسلمانان، طعنه زدن و شوخی با افکار و مقدّسات مردم.
از بارزترین عواملی که به صورت پیدا و پنهان، دینداری را تهدید میکند الحاد و خدا ناباوری است. البته هیچ کس نمیتواند به طور کامل با خدا قطع رابطه کند؛ زیرا دینداری و خدا باوری یک امر فطری است. اگر خداناباوری به معنای کم رنگ شدن ایمان و کمنور شدن چراغ دین در زندگی افراد باشد، بدون شک این جریان واقعیت دارد و اختصاص به دین خاصی هم ندارد، بلکه دامنگیر همه ادیان و مکتبها است. البته علت نفوذ این نحله فکری در همه ادیان یکسان نیست. در مورد اسلام باید ریشههای الحاد را در خارج از قلمرو دین و آموزههای دینی جستوجو کرد.
شاید بتوان گفت: عوامل خداناباوری در جامعه اسلامی، یا گریز از مکتب اسلام به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند:
۱- عوامل محیطی (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و…) نظیر: نارسایی عوامل مؤثّر در معنویتگرایی، تهاجم فرهنگی، عدم تأمین نیازهای اولیه، رواج خرافهپرستی، هواپرستیها، تعارض قول و عمل متولّیان و داعیان دینی.
۲- عوامل درونی (فردی) نظیر: گرایش به تمایلات و هواهای نفسانی، ضعف بینش دینی افراد، ضعف و سستی بنیانهای دینی خانوادهها و…
باورها و اندیشەی ملحدان
۱- جهان هستی به خودی خود رشد و اشاع یافته است و نیازی به سازنده و بانی ندارد.
۲- زندگی از ماده ساخته شده است و از قوانین طبیعت پیروی میکند.
۳- تفاوت میان زندگی و مرگ تفاوتی فیزیکی است که پیشرفت علم روزی بدان دست خواهد یافت.
۴- انسان جسم سادهای بیش نیست و روزی با مرگ از میان خواهد رفت.
۵- چیزی به عنوان روح وجود ندارد.
۶- مرگ فنا و نابودی است و زندگی بعد از آن وجود ندارد.
۷- نیازی به اظهار و اثبات وجود خدا نداریم.
هر کسی به هر اندازه در الحاد و کفر فرو رفته باشد، اگر ساعتی بیندیشد و تعقل نماید و مسیر راستی و درستی را برگزیند و در آیات و احادیث تفکر کند، تأثیر آن را خواهد دید و دگرگون خواهد شد و از شک و گمان بدور خواهد ماند.
بعد از ارائه و توضیح این مطلب لازم است بدانیم قرآن کریم کە بزرگترین و بهترین چاره ساز و حلال است؛ در این مورد چگونه بحث میکند، قرآنی که سرشار از ادلههای عقلانی، فطری و عملی است با بهترین واژهها شک و گمان حاصله را باطل و پوچ میگرداند.
آیاتی از قرآن کریم که کلمه الحاد در آن به کار رفته است:
«وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ ۚ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ» (الأعراف:۱۸۰)
«یُلْحِدُونَ»: اسامی را تحریف میکنند. مراد از الحاد در اسماء خدا این است که الفاظ و مفاهیم آن را تحریف کنند، یا این که خدا را به اوصافی توصیف نمایند که شایسته ذات او نیست و یا این که صفات خدا را برای مخلوقات خدا به کار برند.
یعنی: «خداوند دارای زیباترین نامهاست، وی را بدان نامها بخوانید و کسانی را که در نامهای خدا به کژی و عناد و مجادله میل دارند رها کنید. آنان به زودی کیفر کار خود را خواهند دید.»
الحاد در این آیه عبارت است از انحراف یا تعریف. مشرکان در جزیره العرب نامهای زیبای خدا را تحریف میکردند و خدا خواندگان خود را با آن نامها نامگذاری میکردند. نام (الله) را تعریف کردند و به شکل «اللات» بتی را بدان نامیدند. نام (عزیز) را تحریف کردند و به شکل «عزیٰ» بتی را بدان نامیدند. این آیه میفرماید: این نامهای زیبا، تنها به خدا اختصاص دارد و بس.
پیام آیه:
نام «الله» محور همه اسمای الهی است. دعوت و دعا باید به زیباییها و خوبیها باشد. «الحسنی فدعوه بها» سلام، به نام نیکو و دوری از انحراف در نامگذاری توجه دارد.
نسبت به ملحدان و منحرفان، عکسالعمل نشان دهیم «ذرو الذین یلحدون» راه حق، فطری است و انحراف از آن برخلاف مسیر فطرت است.
قتاده -رحمهالله- میفرماید: (یلحدون) یعنی (یشرکون) شریک برای خدا قائل شدن، انحراف و خارج شدن از حق و اعتدال است.
«إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیَاتِنَا لَا یَخْفَوْنَ عَلَیْنَا ۗ أَفَمَنْ یُلْقَىٰ فِی النَّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی آمِنًا یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۚ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ ۖ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» (فصلت:۴۰)
یعنی: «کسانی که آیات ما را مورد طعن قرار میدهند و به تحریف (حقائق و معانی) آن دست مییازند، بر ما پوشیده نخواهند بود (و کیفرشان را خواهیم داد.) آیا کسی که به آتش دوزخ انداخته میشود بهتر است یا کسی که (در سایهی ایمان) در نهایت امن و امان، روز قیامت (به عرصهی محشر) میآید؟ هر کاری که میخواهید بکنید، او میبیند هر آنچه را که انجام میدهید.»
معنی الحاد در این آیه: منحرف ساختن مردم با مغالطه و سفسطه از دلائل خداشناسی و نشانههای قدرت الهی و یا تحریف حقائق و معانی و تغییر عبارات و الفاظ کتابهای آسمانی است. [«آمِناً» در امن و امان. مطمئنّ و بیدغدغه، حال است.]
در تفسیر سعدی آمده است که الحاد در آیات قرآن به معنی کناره گیری کردن از حقیقت و راستی است. این کنارهگیری شامل انکار کردن وجود خدا و به تکذیب پیامبران و آیات و معنای آنهاست.
آیا قرآن الحاد را به گونهای امروزی نمایش داده است؟
در جواب میتوان گفت: بله، در قرآن کریم چند نمونهای از وجهات الحاد را بیان کرده است از جمله:
«وَقَالُوا مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِکُنَا إِلَّا الدَّهْرُ ۚ وَمَا لَهُمْ بِذَٰلِکَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّون» (الجاثیه:۲۴)
یعنی: «منکران رستاخیز میگویند: حیاتی جز همین زندگی دنیائی که در آن بسر میبریم در کار نیست. گروهی از ما میمیرند و گروهی جای ایشان را میگیرند و جز طبیعت و روزگار، ما را هلاک نمیسازد! آنان چنین سخنی را از روی یقین و آگاهی نمیگویند، بلکه تنها گمان میبرند و تخمین میزنند.»
پیام و نکتههای آیه
۱- (دهر) در آیه: به معنای گذر زمان دنیا است، مادیون معتقدند که گذر عمر، مایهی مرگ و هلاکت انسان است (مفردات راغب).
۲- هویپرستی، چنان چشم و دل انسان را کور میکند که قیامت را منکر میشود و زندگی را در حیات کوتاه دنیا محصور میداند. (اتخذو الهه هواه…)
۳- منکران معاد برای انکار خود، منطق و علم ندارند.(مالهم بذالک من علم)
۴- در عقاید، پندار و گمان بیارزش است، عقاید باید بر اساس علم باشد.
شهرستانی، بانی و حامیان این جنبش و مکتب را اینگونه معرفی میکند که: نحله فکری این تفکر کسانی هستند که با وجود و مالکیت خداوند بر روی زمین مقابله و مبارزه میکنند و نمیخواهند این موضوع را درک کنند که انسان ماده نیست و با گذر زمان از میان نمیرود.
در فرهنگ «المفاهیم الاسلامیه العامه» اینگونه منهج و ایده (دهریه) را تعریف میکند: دهریه، پایه و اساس همه تفکرات الحادی و مادی میباشد که انسان تا به حال شناخته است. کسانی که معتقد به زندگی دنیوی و مادی بودن جسم و جهان هستی و انکار وجود خدا میباشند. زندگی از دیدگاه آنان در یک مرحله کوتاهی که در این دنیا با چشم میبینند و بس. نسلی میمیرد و نسلی به دنیا میآید…
همچنین قرآن درباره کسانی که باور دارند که جهان هستی و انسان از نو و خود به خود به وجود آمده است. یعنی بدون خالق و سازنده و بانی که خداوند میفرماید: «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونٙ»(الطور:۳۵)
یعنی: «آیا ایشان (همین جوری از عدم سر بر آوردهاند و) بدون هیچگونه خالقی آفریده شدهاند؟ و یا اینکه (خودشان خویشتن را آفریدهاند و) خودشان آفریدگارند؟»
در پرسش نخستین، ریشخند گزندهای است. چون دلهایشان به ایمانی پی نبرده است، پی نبردن به ایمان این مکتب را به گفتن چنین سخنی وا داشته است، گذشته از آن که ایشان را از درک و فهم حقیقت این قرآن باز داشته است…
چه کسانی پشت پرده الحاد و خداناباوری هستند؟
این جنبش با ایدهی شخصیتهای صاحبنامی چون ریچارد داوکینز، اپیکور و… پیوند خورده که حامی و پشتیبان عصر روشنگری به شکل متمایز یعنی مطلقیت (عقل و علم) را بنا نهاده که این جنبش هر گونه صفت ایجاد و خلقت را برای مخلوقات سلب میکنند و مدعی هستند که جهان و گردون به خودی خود ایجاد شده و وجود هر خالق و سازندهای را انکار میکنند. بدون شک نحلهی فکری الحاد و جوهرهی مکاتب بیخدایی و پیامدهای عملی این جنبش از خداناباوری با تعصبات و تعصبات و فرقههای تندرو با اهدافی مشخص، زمینه بخش گسترش اندیشه آزاد و پرسشگری شکگرایانه در مورد نبودن هیچ گونه علاقه به موضوع خدا و پذیرش کمال آن شد.
میتوان گفت: «دهریه» در طول قرنها پایه و اساس تمام تفکرات دنیاگرایی، الحاد و مادیگرایی در دورانهای مختلف تاریخ بشریت میباشد. به ٰگونهای که این جنبش حامی تمامی این ایدههای مکاتب خداناباوری و بیخدایی میباشد. امروزه جوهره فکری خداناباوری نو، از راههای مختلفی به شکل سیاسی فعال است. از جملهی این موارد، مبارزه برای کاهش نفوذ دین در حوزهی عمومی، تلاش برای ترویج تغییر فرهنگی (با مرکزیت در ایالات متحده، محور پذیرش خداناباوری) و تلاش برای ترویج ایدهی «هویت خداناباور» است. تفاوت استراتژیکی برای رسیدن به این اهداف قابل توجه است. همچنین گستردگی و تنوع جنسیتی و نژادی این گروه قابل بحث است.
گروهی از آنان درصددند وجود خدا را با مشاهدات ما از جهان ناهمخوان نشان دهند؛ برخی نیز خدا را موجودی خود-متناقض میخوانند.
راههای پیشگیری و مقابلە با الحاد
وظایف فردی:
با تقویت قوهی ایمان و دانش دینی و میانهروی در امور و افکار، تقویت بنیه اعتماد به نفس و توجه بیشتر به عقاید دینی و یافتن راه حل مناسب برای سؤالات و گمانات مذهبی و دینی از طریق پرسش و پژوهش از منابع صحیح و درست آن.
لازم است به این نکته اشاره کنیم که دین مبین اسلام زمانی این مسائل را چارهسازی میکند که بین ۲ تفکر ذیل تفاوت ایجاد کند:
۱- چنانچه تفکرات از دل و درون سرچشمه گیرند، با پشت کردن به آن و پناه بردن به خداوند بزرگ و عدم اعتنا و انجام ندادن امور چاره سر شود.
۲- چنانچه پرسشها از گمان و وهم سرچشمه گیرند با آوردن ادلّه منطقی و دانش کافی پاسخ داده شود.
اینگونه است که مشکل اول را با پرهیزکاری و بدون آشفتگی خاطر و رعایت اصول و موازین اسلامی و انسانی درمان میکند و مشکل دوم بر پایه علم و دانش و زدودن هرگونه شک و گمان مرتفع میسازد.
وظایف جمعی و اجتماعی:
رعایت اعتدال اجتماعی و تقویت بنیه ایمان و پایبندی به باورهای صحیح و درست و مبارزه با هرگونه حرکات ضد اسلامی از طرف دشمنان دین و تندخویان، همچنین پی بردن به اشتباهات و تلاش در جهت اصلاح آنها در جامعه.
وظایف نهادهای دینی و اسلامی:
با ارائە شیوەهای نوین آموزشی، تجمعات، برگزاری سمینارها و کنفرانسهای اسلامی و استفاده از همه امکانات رسانهای و تبلیغاتی برای آگاهسازی هرچه بیشتر مردم، همچنین نشر و توزیع کتب گوناگون از وظایف آنها میباشد.
وظایف دانشگاهها و مراکز آموزشی:
آموزش و آمادهسازی دانشجویان علوم دینی و ارائه برنامههای درست و ارائه مدرک معتبر به آنها جهت روبرو شدن و مبارزه با مسأله بیایمانی و الحاد با تمام امکانات و دانش موجود بهره برند.
وظایف رسانههای دیداری و شنیداری «صداوسیما»:
به نمایش گذاشتن عوارض و مشکلات حاصله از ضعف و بیایمانی و خداناباوری در جامعه.
پخش سخنرانی و کنفرانسهای اسلامی در مبارزه با بیایمانی و دنیاگرایی و تضاد طبقاتی ناشی از آن از وظایف صداوسیما میباشد. همچنین هماهنگ سازی تمامی امکانات رسانهای برای مبارزه با این پدیده برعهده رسانهها میباشد.
ابن تیمیه -رحمهالله- میفرماید: کسی که نتواند با ملحدان و خداناباوران روبرو شود و آنها را قانع و سرکوب کند، بهرهای از دین نبرده است.
ادامە دارد…
نظرات